کوروش معبد را ساخت، ترامپ اورشلیم را بازشناخت؛ جمهوری اسلامی وارث بابل؟

This post is also available in: English Georgian (Georgia) Hebrew Arabic

مقدمه

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور کنونی ایالات متحده، و کوروش بزرگ، بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، در نگاه اول متعلق به دو عصر و جهان کاملاً متفاوت‌اند؛ اما نام هر دوی آن‌ها در بحث آزادی مذهبی و حمایت از قوم یهود به‌صورت چشمگیری کنار هم آورده شده است. کوروش بزرگ در منابع تاریخی و مذهبی به‌عنوان فرمانروایی شناخته می‌شود که آزادی مذهبی را ارج نهاد و با صدور فرمانی، یهودیان اسیر در بابل را آزاد کرد و به آن‌ها اجازه بازگشت به سرزمینشان و بازسازی معبد مقدس‌شان را داد. از سوی دیگر، دونالد ترامپ با تصمیمات جنجالی نظیر به‌رسمیت شناختن اورشلیم (بیت‌المقدس) به‌عنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا به آن شهر، مورد تحسین گروه‌هایی از یهودیان و حامیان اسرائیل قرار گرفت که او را چونان «کوروش زمانه» ستودند. این مقاله به بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های شخصیتی و رفتاری این دو چهره در مواجهه با اقلیت‌ها – به‌ویژه یهودیان – و نیز مقایسه اقدامات آن‌ها در حوزه آزادی مذهبی می‌پردازد. همچنین نشان می‌دهد که دیدگاه‌های کوروش و ترامپ درباره آزادی مذاهب و قومیت‌ها چگونه در تضاد با سیاست‌های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد و این تشبیه چه واکنش‌هایی در میان جوامع یهودی، ایرانیان تبعیدی و حامیان اسرائیل برانگیخته است. در پایان، نتیجه‌گیری خواهیم کرد که این هم‌سنجی از چه جهت برای مخالفان جمهوری اسلامی و طرفداران همزیستی مذهبی دارای بار ایدئولوژیک است.

شباهت‌ها و تفاوت‌های رفتاری در قبال اقلیت‌ها

از لحاظ شخصیتی و رفتاری، کوروش بزرگ و دونالد ترامپ هر دو رویکردهایی داشته‌اند که توجه اقلیت یهودی را به خود جلب کرده است. کوروش بزرگ بنا بر اسناد تاریخی و کتاب مقدس، پادشاهی عادل و مدبر بود که نسبت به اقوام و ادیان گوناگون رواداری نشان می‌داد. امپراتوری او مجموعه‌ای از ملل و مذاهب مختلف بود و سیاست معروف او احترام به باورهای مذهبی مردمان تحت فرمانش بود. این رواداری چنان بود که حتی در منشور مشهور خود (استوانهٔ کوروش) و نیز در فرمان‌های حکومتی‌اش اعلام کرد که خدایان و معابد اقوام مغلوب را محترم خواهد شمرد و مردمان در پرستش آیین خود آزاد خواهند بود. دونالد ترامپ نیز هرچند در حوزه سیاست داخلی آمریکا به اظهارات بحث‌برانگیزی درباره برخی اقلیت‌ها (از جمله مهاجران و مسلمانان) شهرت یافت، اما در قبال جامعه یهودیان و به‌ویژه کشور اسرائیل رفتاری کاملاً حمایتی در پیش گرفت. ترامپ اولین رئیس‌جمهور آمریکا بود که به صورت رسمی اورشلیم را پایتخت اسرائیل شناخت و سفارت آمریکا را به آن شهر منتقل کرد؛ اقدامی که بسیاری از یهودیان آن را تحقق یکی از وعده‌های تاریخی آمریکا به اسرائیل دانستند. همچنین ترامپ با داشتن داماد و نوه‌های یهودی (به‌دلیل ازدواج دخترش ایوانکا ترامپ با جرد کوشنر) و حضور چندین مشاور و وزیر یهودی در دولت خود، روابط نزدیکی با جامعه یهودی آمریکا برقرار کرد. این روابط شخصی و تصمیمات سیاسی، تصویری از ترامپ به‌دست داد که برای بسیاری از اسرائیلی‌ها و حامیان آنان یادآور پادشاهان باستانی دوستدار یهودیان – نظیر کوروش – بود.

با وجود این شباهت‌ها در حمایت از یهودیان، تفاوت‌های مهمی در منش این دو رهبر وجود دارد. کوروش در روایات تاریخی به مدارا با همه اقوام و ادیان شهرت یافته و به‌عنوان بنیان‌گذار یکی از نخستین امپراتوری‌های چندفرهنگی، سمبل تسامح دینی محسوب می‌شود. در مقابل، ترامپ چهره‌ای دوگانه دارد: از یک سو در حمایت از حقوق مذهبی مسیحیان انجیلی و یهودیان صهیونیست صراحت داشت و خود را مدافع آزادی مذهبی معرفی می‌کرد، اما از سوی دیگر به داشتن گرایش‌های ملی‌گرایانه افراطی و بعضاً اظهارات تحقیرآمیز نسبت به مهاجران و مسلمانان متهم شده است. حتی در زمان اعلام تشبیه ترامپ به کوروش، برخی کاربران و منتقدان در شبکه‌های اجتماعی این قیاس را بجا ندانستند و استدلال کردند که کوروش کبیر با رواداری دینی و قومی شناخته می‌شود، حال آن‌که ترامپ به داشتن گرایش‌های نژادپرستانه شهرت دارد. بنابراین، هرچند هر دو رهبر در مقطعی به‌عنوان پشتیبان قوم یهود ظاهر شدند، زمینه‌ها و گسترهٔ مدارا و رفتار آنان نسبت به سایر اقلیت‌ها متفاوت بوده است. به بیان دیگر، شباهت ترامپ و کوروش بیش از آن‌که ناشی از خلق‌وخوی شخصی یکسان باشد، برآمده از برخی اقدامات مشخص آن‌ها در قبال یهودیان است – اقداماتی که در ادامه تشریح می‌شود.

اقدامات کوروش بزرگ در قبال یهودیان

کوروش بزرگ (۵۳۰–۶۰۰ پ.م) در تاریخ یهودیان جایگاهی منحصربه‌فرد دارد. او پس از فتح بابل در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، سیاست تبعید اجباری بابلیان را متوقف کرد و فرمان معروف آزادی اسیران را صادر نمود. بنا بر روایت کتاب‌های تاریخی یهودیان، کوروش در سال نخست سلطنتش، به الهام پروردگار فرمانی صادر کرد که بر اساس آن تمام یهودیانی که در اسارت بابلی بودند می‌توانستند به سرزمین یهودیه بازگردند و معبد اورشلیم را بازسازی کنند. کتاب عزرا در عهد عتیق متن این فرمان را ذکر کرده است و می‌نویسد کوروش نه تنها اجازه بازگشت داد، بلکه ظروف و خزائن معبد اورشلیم را که توسط بابلی‌ها غارت شده بود بازگرداند و بودجه‌ای نیز برای بازسازی معبد در اختیار یهودیان قرار داد. بدین ترتیب با حمایت مستقیم کوروش، بازسازی معبد سلیمان آغاز شد و پایه‌های دوره‌ای جدید در تاریخ یهود، یعنی دوره معبد دوم، گذاشته شد. این رویداد چنان برای یهودیان اهمیت داشت که نام کوروش در کتاب مقدس عبری بارها با احترام ذکر شده و از او به عنوان «مسیح خداوند» (برگزیدهٔ پروردگار) یاد شده است. در واقع کوروش تنها فرد غیریهودی در تاریخ است که در متون دینی یهودیان لقب «ماشیاح» یا ناجی یافته است؛ زیرا قوم بنی‌اسرائیل را از اسارت رهایی بخشید و زمینه بازگشت آنان به سرزمین موعود را فراهم کرد.

سیاست کوروش در قبال یهودیان را می‌توان در چارچوب نگرش وسیع‌تر او به آزادی مذهبی در امپراتوری هخامنشی دید. شواهد تاریخی (از جمله متن منشور کوروش) نشان می‌دهد که او پس از فتح هر سرزمین، خدایان و آیین‌های بومی آن را محترم می‌شمرد و حتی در مواردی به بازسازی معابد اقوام مغلوب کمک می‌کرد. رویکرد مداراگرایانه‌ی کوروش یک الگوی اولیه از همزیستی مذهبی و عدم تبعیض دینی را به نمایش گذاشت که برای دوران باستان امری کم‌سابقه بود. نتیجهٔ این سیاست برای کوروش، کسب مشروعیت و محبوبیت در میان اقوام مختلف بود؛ تا جایی که یهودیان او را فرستادهٔ خدا برای نجات خود دانستند و خاطرهٔ نیکی او را نسل‌به‌نسل گرامی داشتند. احترام به کوروش در حافظه تاریخی یهودیان چنان ماندگار است که حتی پس از ۲۵ قرن، نام او در فرهنگ و جغرافیای اسرائیل امروز به چشم می‌خورد (برای نمونه، در شهر اورشلیم خیابانی به نام کوروش وجود دارد و تمبرهایی با نقش او منتشر شده است). به طور خلاصه، کوروش بزرگ به دلیل آزادی‌بخشی به یک اقلیت تحت ستم و تضمین آزادی مذهبی آنان، هم در تاریخ ایران و هم در تاریخ یهودیان به نمادی درخشان از مدارا و عدالت‌گستری تبدیل شده است.

اقدامات دونالد ترامپ در حمایت از اسرائیل و یهودیان

دونالد ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری خود (۲۰۱۷–۲۰۲۱) مجموعه‌ای از تصمیمات و اقدامات را به انجام رساند که به طور مستقیم در راستای منافع جامعه یهودیان و دولت اسرائیل تعبیر شد و از سوی حامیان اسرائیل تاریخی توصیف گردید. مهم‌ترین این اقدامات، به‌رسمیت شناختن رسمی شهر اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل بود. در دسامبر ۲۰۱۷، ترامپ اعلام کرد که سیاست چند دهه گذشته آمریکا را کنار می‌گذارد و اورشلیم را پایتخت مشروع اسرائیل می‌داند. وی در ماه مه ۲۰۱۸ سفارت ایالات متحده را از تل‌آویو به اورشلیم منتقل کرد. این حرکت به‌طور نمادین همزمان با هفتادمین سالگرد تأسیس دولت اسرائیل انجام شد و شادی بسیاری از اسرائیلی‌ها و یهودیان را برانگیخت. مقامات اسرائیلی این تصمیم را یک نقطه عطف تاریخی دانستند؛ به گفتهٔ «ران درمر» سفیر اسرائیل در آمریکا، «ملت یهود فرمان کوروش کبیر در ۲۵۰۰ سال پیش را به یاد دارد که به یهودیان اجازه داد به سرزمینشان بازگردند و معبد دوم را بنا کنند… این تصمیم ترامپ (اعلام اورشلیم به‌عنوان پایتخت) نیز برای همیشه در یاد ملت یهود باقی خواهد ماند». چنین مقایسه‌ای از سوی یک مقام بلندپایه اسرائیلی نشان داد که دولت اسرائیل خودش ترامپ را در تراز کوروش – ناجی باستانی یهودیان – قرار می‌دهد.

اقدام برجسته دیگر ترامپ حمایت بی‌سابقه از حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان بود. در مارس ۲۰۱۹، او حاکمیت اسرائیل بر این منطقه استراتژیک (که از سال ۱۹۶۷ در اشغال اسرائیل است) را به‌رسمیت شناخت. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل در واکنش، این اقدام را نشانه‌ای از دوستی عمیق آمریکا و اسرائیل دانست. افزون بر این، دولت ترامپ با سیاست «فشار حداکثری» بر جمهوری اسلامی ایران – که بزرگ‌ترین دشمن اسرائیل محسوب می‌شود – عملاً در جهت تأمین امنیت اسرائیل گام برداشت. خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ایران (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریم‌های سنگین علیه تهران، از منظر دولت اسرائیل و حامیان آن، همسویی دولت ترامپ با منافع اسرائیل ارزیابی شد.

ترامپ همچنین رابطه نزدیکی با جوامع یهودی و حامیان یهودیان در داخل آمریکا برقرار کرد. او در گردهمایی‌های سالانه آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل) سخنرانی‌های پرحرارتی در حمایت از اسرائیل ایراد می‌کرد و خود را حامی ثابت‌قدم امنیت اسرائیل معرفی نمود. در عرصه داخلی، ترامپ دستورالعمل‌هایی برای مقابله با یهودستیزی صادر کرد (از جمله فرمان اجرایی دسامبر ۲۰۱۹ برای مبارزه با یهودستیزی در دانشگاه‌ها). هرچند برخی منتقدان، او را به دلیل مواضع ضدمهاجرتی و عدم محکومیت قاطع گروه‌های نژادپرست سفید (نظیر رویداد شارلوتزویل) مورد انتقاد قرار می‌دادند، در مجموع محبوبیت ترامپ نزد بخش مهمی از جامعه یهودیان ارتدکس و صهیونیست‌های مسیحی غیرقابل انکار بود. پشتیبانی ترامپ از اسرائیل به حدی بود که نتانیاهو او را یکی از بهترین دوستان تاریخ اسرائیل خواند و قدردانی عمومی از او به اوج رسید. در اسرائیل یک شهرک جدید به نام «فلات ترامپ» (Trump Heights) تأسیس و نامگذاری شد و تصاویر ترامپ در کنار پرچم اسرائیل در خیابان‌های اورشلیم به نمایش درآمد. حتی یک سازمان آموزشی-مذهبی در اورشلیم به نشانه سپاس، سکه یادبودی موسوم به “سکه معبد” ضرب کرد که تصویر ترامپ و کوروش کبیر را در کنار هم نشان می‌داد. روی این سکه عبارت‌هایی از کتاب مقدس حک شده بود که رسالت کوروش در بازسازی معبد اورشلیم را یادآور می‌شد و تلویحاً ترامپ را ادامه‌دهنده همان مأموریت الهی قلمداد می‌کرد.

سکه یادبودی که در اسرائیل با نقش کوروش کبیر و دونالد ترامپ ضرب شد؛ روی این سکه جمله‌ای به زبان عبری از کتاب مقدس نقش بسته که می‌گوید: «او [خدا] مرا مأمور ساخت تا برای او خانه‌ای در اورشلیم بنا کنم»، عبارتی که طبق کتاب عزرا، کوروش در فرمان خود برای بازسازی معبد اورشلیم به‌کار برد. این ابتکار نمادین از سوی یک مرکز آموزشی یهودی، نشانگر آن است که عده‌ای ترامپ را آغازگر «فرایند پیامبرانۀ» جدیدی می‌دانند که یادآور اقدامات کوروش در ۲۵ قرن پیش است.

با این تفاصیل، روشن است که ترامپ از دیدگاه حامیانش توانست گام‌هایی تاریخی و نمادین به نفع ملت یهود بردارد که تا پیش از آن هیچ رئیس‌جمهور آمریکایی برنداشته بود. این اقدامات، چه در حوزه دیپلماسی (انتقال سفارت و به‌رسمیت‌شناسی اورشلیم و جولان) و چه در حوزه تقویت روابط با جامعه یهودی، همگی در جهت مشابه اقدامات کوروش در حمایت از یهودیان ارزیابی شدند. هرچند ابعاد و انگیزه‌های ترامپ با کوروش تفاوت‌های زیادی دارد، در حافظه جمعی یهودیان این دو اکنون در یک راستا قرار گرفته‌اند: یکی ناجی باستانی که معبد را بنا نهاد، و دیگری رهبری معاصر که پس از هزاران سال، حاکمیت اسرائیل بر اورشلیم را به‌رسمیت شناخت.

آزادی مذهبی در برابر سیاست‌های جمهوری اسلامی

نگاه کوروش بزرگ و دونالد ترامپ به مسئله آزادی مذهبی و همزیستی اقوام، تفاوتی بنیادین با رویکرد ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران دارد. کوروش، همان‌گونه که اشاره شد، پایه‌گذار سنتی از تسامح دینی بود که در آن پیروان ادیان مختلف در قلمرو شاهنشاهی او از حقوق خود برخوردار بودند و در انجام آیین‌هایشان آزاد بودند. اقدام تاریخی او در بازگرداندن یهودیان به سرزمینشان را می‌توان نخستین نمونه ثبت‌شدهٔ پایان اسارت مذهبی یک قوم دانست. این نگاه فراگیر کوروش به آزادی ادیان، الهام‌بخش بسیاری از اندیشمندان مدرن شده و حتی از منشور حقوق بشر وی به عنوان یکی از اسناد اولیه حقوق بشر جهانی یاد می‌شود. ترامپ نیز دست‌کم در گفتار سیاسی خود بر آزادی مذهبی تأکید داشت. او در مجامع بین‌المللی بارها حکومت‌های سرکوبگر مذهبی – به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران – را محکوم کرد و خود را حامی آزادی اعتقاد معرفی نمود. برای نمونه، دولت ترامپ نشست‌های بین‌المللی «پیشبرد آزادی مذهبی» را با حضور ده‌ها کشور برگزار کرد و فشار بر حکومت‌هایی که اقلیت‌های دینی را سرکوب می‌کنند (از جمله ایران) افزایش داد. البته همان‌طور که گفته شد، کارنامه ترامپ در مسائل مهاجران و مسلمانان باعث دوگانگی در این تصویر شده است؛ با این حال پیام کلی‌ای که حامیان ترامپ منتقل می‌کردند، دفاع او از حق آزادی مذهبی و مقابله با بنیادگرایی دینی در خاورمیانه بود.

در نقطه مقابل، جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس در سال ۱۳۵۷ تاکنون به اعمال سیاست‌هایی شناخته می‌شود که بسیاری آن را نقض آشکار آزادی‌های مذهبی و حقوق اقلیت‌ها می‌دانند. قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها اسلام شیعی (اثنی‌عشری) را به‌عنوان دین رسمی به رسمیت می‌شناسد و هرچند ادیان دیگری مثل مسیحیت، یهودیت و زرتشتی‌گری را به عنوان «اقلیت رسمی» نام می‌برد، پیروان همین ادیان رسمی نیز با محدودیت‌های فراوانی مواجه‌اند. برای مثال، شهروندان بهایی که بزرگ‌ترین اقلیت غیررسمی مذهبی ایران هستند، اساساً از حقوق شهروندی محروم‌اند و طی چهار دهه گذشته همواره هدف آزار، بازداشت و مصادره اموال قرار گرفته‌اند (سازمان‌های حقوق بشری این سرکوب را «جنایت پیوسته علیه بشریت» توصیف کرده‌اند). نوکیشان مسیحی، اهل تسنن، دراویش و دیگر گروه‌های مذهبی نیز با درجاتی از تبعیض یا سرکوب سیستماتیک دست‌به‌گریبان بوده‌اند. این در حالی است که در دوران باستانی که کوروش فرمان می‌راند، نه تنها یهودیان در ایران باستان از آزادی و حمایت برخوردار بودند، بلکه معابد و مناسک دینی‌شان نیز مورد احترام حکومت هخامنشی بود.

علاوه بر مسئله آزادی اقلیت‌های دینی در داخل، رویکرد ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نسبت به قوم یهود و کشور اسرائیل کاملاً در تضاد با رویکرد کوروش و حتی ترامپ قرار می‌گیرد. رهبران جمهوری اسلامی همواره موجودیت اسرائیل را نامشروع دانسته و دشمنی با «صهیونیسم» را به عنوان یکی از پایه‌های گفتمان سیاسی خود مطرح کرده‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی بارها اسرائیل را یک «غدهٔ سرطانی» خطاب کرده که باید از صحنه روزگار محو شود. برای نمونه، او در سخنرانی روز قدس ۱۳۹۹ گفت: «رژیم صهیونیستی یک غدهٔ سرطانی مهلک و زیان‌بار برای این منطقه است که بدون تردید ریشه‌کن و نابود خواهد شد». این لحن تهدید آمیز و ایدئولوژی نابودی اسرائیل در نقطه مقابل رفتار کوروش بزرگ قرار دارد که موجودیت سیاسی و مذهبی یهودیان را به رسمیت شناخت و حتی خود را حامی بازسازی مرکز دینی آنان (معبد اورشلیم) معرفی کرد. همچنین در برابر تلاش‌های دولت ترامپ برای عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل (نظیر «توافقات ابراهیم» که میان اسرائیل و چند کشور عربی با حمایت آمریکا برقرار شد)، جمهوری اسلامی مسیر تقابل و تحریک را پیموده و سعی کرده است جبهه‌ای واحد از کشورهای مسلمان علیه اسرائیل تشکیل دهد. به بیان دیگر، اگر ترامپ و متحدانش طرح همزیستی مسالمت‌آمیز ادیان و ملل را دنبال می‌کردند، جمهوری اسلامی سیاست تفرقه مذهبی و دشمنی ایدئولوژیک را پی گرفته است.

رویکرد سرکوبگرانه جمهوری اسلامی حتی نسبت به تاریخ باستانی ایران و میراث کوروش بزرگ نیز مشاهده می‌شود. بسیاری از ناظران معتقدند که حکومت ایران از احیای یاد و نام کوروش در میان مردم بیم دارد؛ چرا که کوروش نمادی از ایران پیش از اسلام و ارزش‌هایی متفاوت با ایدئولوژی جمهوری اسلامی است. در سال‌های اخیر گردهمایی خودجوش مردم در آرامگاه کوروش (پاسارگاد) در روز ۷ آبان (مشهور به روز کوروش) با واکنش تند امنیتی مواجه شده است. گزارش‌ها حاکی است که در سال ۱۳۹۶، برای جلوگیری از تجمع مردمی در پاسارگاد، نیروهای امنیتی جاده‌های منتهی به مقبره کوروش را بستند و حتی حضور افراد غیر بومی را در آن منطقه ممنوع کردند. مسئولان میراث فرهنگی هم اعلام کردند که مجموعه پاسارگاد در آن تاریخ تعطیل خواهد بود تا از «سوءاستفاده گروه‌های ضدانقلاب» جلوگیری شود. این اقدام نشان می‌دهد که حکومت ایران نگران هرگونه گرایش ملی‌گرایانه‌ای است که کوروش را در برابر ایدئولوژی اسلامی حاکم برجسته کند. بدین‌ترتیب، جمهوری اسلامی در مقام حکومتی قرار می‌گیرد که چه در عمل (نسبت به آزادی مذهبی) و چه در نمادها (سرکوب یادمان کوروش)، خود را در تضاد با میراث کوروش بزرگ و حتی اقدامات ترامپ (که آن میراث را ستوده) قرار داده است. به همین دلیل، برای بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، یادآوری شباهت‌های کوروش و ترامپ نوعی موضع‌گیری ایدئولوژیک علیه حکومت فعلی ایران به‌شمار می‌آید.

واکنش‌ها به قیاس کوروش بزرگ و ترامپ

تشبیه دونالد ترامپ به کوروش بزرگ در سال‌های اخیر بازتاب‌های گسترده‌ای در محافل سیاسی، مذهبی و رسانه‌ای داشته است. در جامعه یهودیان و اسرائیل، این قیاس عمدتاً با استقبال و تحسین همراه بوده است. همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، سفیر اسرائیل در آمریکا ترامپ را در حد و اندازهٔ کوروش کبیر توصیف کرد و اهمیت تصمیم ترامپ درباره اورشلیم را همسنگ فرمان تاریخی کوروش دانست. افزون بر این، یائیر نتانیاهو پسر نخست‌وزیر اسرائیل – که در فضای رسانه‌ای اسرائیل چهره‌ای شناخته‌شده است – با صراحت بیشتری ترامپ را “کوروش زمان ما” لقب داد. او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۹ گفت: «رئیس‌جمهور ترامپ بهترین دوست اسرائیل و یهودیان است که تاکنون در کاخ سفید داشته‌ایم. او برای انتقال سفارت به اورشلیم و به‌رسمیت شناختن اورشلیم و جولان در تاریخ یهود ماندگار خواهد شد. مردم یهود هنوز کوروش بزرگ پادشاه پارس را که ۲۵۰۰ سال پیش اورشلیم را به آن‌ها بازگرداند به یاد دارند». این اظهارات صریح، نشان‌دهنده عمق قدردانی بخشی از جامعه اسرائیلی از ترامپ است؛ آنان بدون تعارف او را در تراز کوروش – منجی باستانی – قرار می‌دهند و معتقدند نام ترامپ نیز در حافظه تاریخی یهودیان جاودانه خواهد شد. در کنار مقامات رسمی، گروه‌های مذهبی و رسانه‌های حامی اسرائیل در آمریکا نیز این قیاس را تقویت کردند. برخی رهبران مسیحیان انجیلی در آمریکا (که از پایگاه‌های اصلی حمایت از ترامپ بودند) او را برخاسته از مشیت الهی برای حمایت از اسرائیل قلمداد کردند و داستان کوروش را در موعظه‌های خود برای توجیه حمایتشان از ترامپ یادآور شدند. رسانه‌هایی چون فاکس‌نیوز به این ایده پرداختند که «ترامپ ممکن است برای نجات یهودیان مأموریتی الهی داشته باشد» و دوره ریاست‌جمهوری او را دوره تحقق پیشگویی‌های کتاب مقدس درباره اورشلیم دانستند. حتی در فرهنگ عامه اسرائیل، نام ترامپ وارد سکه و مدال‌های یادبود شد و تصویر او در کنار کوروش زینت‌بخش اقلام نمادین گردید.

از سوی دیگر، واکنش ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در تبعید به این قیاس، تلفیقی از استقبال و بهره‌برداری سیاسی بوده است. بسیاری از ایرانیان ملی‌گرا و سکولار که با حکومت دینی ایران مخالف‌اند، کوروش بزرگ را نماد ایران سکولار و متمدن می‌دانند و از هر فرصتی برای بزرگداشت نام او استفاده می‌کنند. برای این دسته از ایرانیان، ترامپ به خاطر مقابله سرسختانه‌اش با رژیم جمهوری اسلامی و همچنین نزدیکی مواضعش به اسرائیل، شخصیتی محبوب به‌شمار می‌رفت. در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، گروهی از ایرانیان تبعیدی آشکارا پشتیبانی خود را از سیاست‌های او علیه جمهوری اسلامی اعلام کردند. قیاس ترامپ با کوروش برای این گروه، از یک سو افتخاری ملی محسوب می‌شود (چرا که کوروش، میراث‌دار تاریخ ایران است) و از سوی دیگر ابزاری سیاسی برای تأکید بر تضاد میان ایرانِ آرمانی آن‌ها با ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی. به عنوان نمونه، شاهزاده رضا پهلوی (ولیعهد پیشین ایران) در سال ۲۰۱۷ طی نامه‌ای به دونالد ترامپ، پیشنهادی تحت عنوان «پیمان کوروش» مطرح کرد و از ترامپ خواست ابتکار صلح جدیدی را پی بگیرد که در ادامهٔ «توافقات ابراهیم» بتواند اسرائیل، کشورهای عرب و یک ایران آزاد (پس از جمهوری اسلامی) را متحد کند. طرح «کوروش آکوردز» که رضا پهلوی پیشنهاد داد، به‌صراحت از نام کوروش بهره می‌گیرد تا هم یادآور دوستی دیرینه ایرانیان و یهودیان باشد و هم چشم‌اندازی از همزیستی مذهبی و قومی در خاورمیانه بدون حضور جمهوری اسلامی را ترسیم کند. چنین ابتکاری نشان می‌دهد که برای مخالفان جمهوری اسلامی، تشبیه ترامپ به کوروش می‌تواند پشتوانه‌ای ایدئولوژیک برای ائتلاف‌سازی و همگرایی با اسرائیل و جهان آزاد علیه رژیم ایران باشد.

البته همه واکنش‌ها نسبت به این قیاس، مثبت یا ستایش‌آمیز نبوده است. در فضای داخلی ایران – مشخصاً در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی – برخی به طنز یا انتقاد، تشبیه ترامپ به کوروش را زیر سوال بردند. عده‌ای یادآوری کردند که ترامپ برای ایرانیان (به عنوان یک ملت) نه‌تنها کاری انجام نداده بلکه با تحریم‌های اقتصادی به مردم عادی ایران فشار وارد کرده است؛ در حالی که کوروش برای آزادی بخشی از ایرانیان باستان (یهودیان) کوشید. برخی از تحلیل‌گران منتقد حکومت نیز استدلال کردند که اسرائیل و هوادارانش با این قیاس در پی جلب احساسات ملی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی‌اند. به عنوان نمونه، یک سایت خبری نزدیک به محافظه‌کاران در ایران با لحنی طعنه‌آمیز نوشت: «یهودیان مدعی شده‌اند کوروش کبیر یک صهیونیست بود و از ایرانیان خواسته‌اند تا از این صهیونیست بزرگ پیروی کنند!». این قبیل واکنش‌ها در واقع بازتاب‌دهنده نگرانی حامیان جمهوری اسلامی از تأثیرگذاری این گفتمان است. رژیم ایران سعی دارد کوروش را از آنِ خود نشان دهد و نگذارد مخالفان، او را نمادی علیه ایدئولوژی جمهوری اسلامی سازند. برای همین، رسانه‌های حکومتی گاهی تلاش می‌کنند این پیام را القا کنند که غرب و اسرائیل می‌خواهند از میراث کوروش سوءاستفاده سیاسی کنند تا مردم ایران را به سمت سازش با دشمنان (اسرائیل و آمریکا) سوق دهند. با این حال، واقعیت آن است که بدنه زیادی از مردم ایران – به ویژه قشر سکولار و ملی‌گرا – نسبت به این هم‌سنجی نظر مثبتی دارند و آن را همسو با ارزش‌های تاریخی ایران (مدارا و تساهل) و منافع آینده ایران می‌بینند.

نتیجه‌گیری

تشبیه دونالد ترامپ به کوروش بزرگ، فراتر از یک قیاس تاریخی ساده، تبدیل به نمادی ایدئولوژیک در کشاکش گفتمان‌ها پیرامون ایران معاصر شده است. در یک سو، جمهوری اسلامی قرار دارد که بر پایه ایدئولوژی مذهبی انحصارگرا و ضدغربی بنا شده و در کارنامه خود سرکوب اقلیت‌های مذهبی و دشمنی آشتی‌ناپذیر با اسرائیل را دارد. در سوی دیگر، کوروش به‌عنوان پادشاه باستانی ایران، یادآور دوران شکوه و مدارا است و ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور سابق آمریکا، نماینده فشار حداکثری بر رژیم ایران و دوستی با دشمن اصلی آن رژیم (اسرائیل) محسوب می‌شود. برای مخالفان جمهوری اسلامی – اعم از ایرانیان تبعیدی، فعالان حقوق بشر و حامیان سکولاریسم – پیوند زدن نام ترامپ با کوروش فرصتی فراهم کرده است تا نشان دهند راه و رسم جمهوری اسلامی با روح ایران تاریخی بیگانه است. آنان با برجسته کردن نقاط مشترک کوروش و ترامپ (حمایت از آزادی مذهبی و یهودیان)، در واقع بر این نکته تأکید می‌کنند که ارزش‌های مورد احترام ایرانیان (از عهد باستان تا کنون) در سوی آزادی عقیده و همزیستی مسالمت‌آمیز است نه در سوی تعصب و سرکوب. این قیاس برای طرفداران همزیستی مذهبی نیز الهام‌بخش است؛ چرا که یادآوری می‌کند یک رهبر غیر یهودی در قرن ششم پیش از میلاد و یک رهبر غیر یهودی در قرن بیست‌ویکم هر دو به نفع آزادی و حقوق قوم یهود اقداماتی شجاعانه کردند. بدین ترتیب، پیام ضمنی آن است که دفاع از آزادی مذهبی و حقوق اقلیت‌ها ارزشی جهان‌شمول است که مرز زمان و مکان نمی‌شناسد.

از منظر بار ایدئولوژیک، تشبیه ترامپ به کوروش اکنون به یکی از شعارهای مخالفت با جمهوری اسلامی تبدیل شده است. این تشبیه حامل این ایده است که ایرانِ پس از جمهوری اسلامی می‌تواند و باید به سنت کوروش بازگردد – سنتی که در آن همه ادیان و اقوام (از جمله یهودیان) در صلح و احترام متقابل زندگی کنند – و در این مسیر، هرگونه همکاری با رهبران و دولت‌هایی که ارزش‌های مشابه را دنبال می‌کنند (حتی اگر چون ترامپ بحث‌برانگیز باشند) موجه است. از سوی دیگر، برای جهان غرب و اسرائیل نیز این هم‌سنجی سودمند بوده است: آنان توانسته‌اند با وام‌گیری از یک نماد ملی-تاریخی ایران (کوروش) پیام دوستی خود را به مردم ایران منتقل کنند و نشان دهند که مخالفتشان با جمهوری اسلامی به معنای دشمنی با ملت ایران و تاریخ آن نیست. چنان‌که دیدیم، پیشنهاد «پیمان کوروش» برای صلح منطقه‌ای یا ضرب سکه یادبود کوروش–ترامپ هر دو تلاشی در جهت تقویت مشترکات تاریخی و ارزشی میان ملت‌ها است.

در پایان باید اذعان کرد که همان‌طور که برخی منتقدان اشاره کرده‌اند، ترامپ و کوروش یکسان نیستند و قیاس کامل آنان ساده‌انگاری تاریخی خواهد بود؛ اما اهمیت این تشبیه در کارکرد سیاسی و ایدئولوژیک آن است نه لزوماً در تطابق کامل شخصیت آن دو. این قیاس به مخالفان جمهوری اسلامی امکان داده است روایت خود را از تاریخ و هویت ایرانی بیان کنند؛ روایتی که در آن ایران نه بر پایه ایدئولوژی تنگ‌نظر دینی حاکمان فعلی، بلکه بر پایه میراث تسامح‌آمیز کوروش بزرگ تعریف می‌شود. از این منظر، دونالد ترامپ در نقش یک متحد غیرمنتظره ظاهر شده است که با اقدامات خود آن روایت را تقویت کرد و دشمن مشترک را به چالش کشید. بدین ترتیب، برای حامیان همزیستی مذهبی و مخالفان جمهوری اسلامی، یادکرد ترامپ در کنار کوروش بیش از آن‌که یک اغراق سیاسی باشد، بیانیه‌ای سمبلیک از آرمان مشترکشان است: آرمان جهانی که در آن آزادی مذهب محترم شمرده می‌شود، اقلیت‌ها تحت ستم قرار نمی‌گیرند، و دوستی میان ملت‌ها جایگزین دشمنی‌های ایدئولوژیک می‌گردد. چنین آرمانی بی‌شک در بطن خود بار ایدئولوژیکی نیرومندی دارد که می‌تواند به هم‌افزایی نیروهای مخالف استبداد و افراط‌گرایی کمک کند و فصلی نوین از همزیستی مسالمت‌آمیز را الهام‌بخش باشد.

منابع:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *